انواع عدسی طبی و آفتابی, انواع فریم عینک, تجهیزات عینک, داستان های هفتگی, دسته‌بندی نشده, راهنمای خرید عینک, سلامت چشم, وبلاگ

این داستان زندگی نامه بابا جون کائوچو پیر

زندگی نامه- عینک ایگل کالا

این داستان زندگی نامه بابا جون کائوچو پیر

سلام دوستان اومدم با ادامه زندگی نامه خانوادم که مثل برنامه فوتبالیست ها بود.

داخل فوتبالیست ها نیم ساعت پا سوباسا روی هوا بود تا میخواست بیاره پایین شوت رو بزنه به نصفه که پاش میرسید میگفت در هفته بعد با ادامه برنامه منتظر شما هستیم بجای اینکه فیلم رو نشون ما بدن ماهارو فیلم داشتن.

منو که میشناسید نوه بابا جون کائوچو، عینک هستم نگید نه که قلبم میگیره.

داخل قسمت پیش خانوادمو که شناختید از خاله انتی تا عمو بلو اما امروز میخوام زندگی نامه بابا جون کائوچو پیر براتون تعریف کنم.

کلا زندگی بابا جون کائوچو به سه دوره تاریخی بر میگرده که جونم براتون بگه شامل:

  • کودکی
  • جوانی
  • پیری

این سه دوره بابا جون که خودش همیشه برا ما تعریف می کنه ما نوه های وزه اومدبم براساس کتاب تاریخ تقسیم بندی کردیمش.

حالا سه دوره زندگی باباجون براساس تقسیم بندی ما نوه ها شده

  • مادها
  • پارس ها
  • پارت ها

کودکی

اما جدا از هرچیزی بابا جون از دوران بچگیش که برامون زیاد نمیگه اما ولی اخ نگم براتون که اونجا که برامون تعریف میکرد می گفت بچه که بودم اخ یه شیطنتی میکردم که نگو اخرم ما نفهمیدیم بابا جون چیکار میکرده لو نداد.

جوانی

اما جوونی شو که نگم براتون میگه با مامان جون نامزد بودیم پا می شدم یواشکی میرفتم از رو پشت بوم همسایه به سختی بالا بعد میرفتم رو پشت بوم خونه مامان جون اینا بعد میرفتم داخل، یک بار که دلم براش کباب شد ها کباب ،گفت.

رفتم خونشون ببینمش ببوسمش البته اینارو تعریف میکرد میگفت گوشاتون رو بگیرید ما هم الکی میگرفتیم ولی بازم گوش میدادیم میگفت رفتم داخل ببوسمش ور داشت گفت ببوسیم داداشامو صدا میزنم حالا داداشاشم یکی دوتا نبودن 7 تا داداش داشت یعنی صدا میزد به فنام میدادن قشنگ.

البته بابا جون خودش کم ویژگی نداشت اون موقع سبک بود رفیق تو همه سنی داشت و صبح که میدیدیش سفید بود شب برنزه از بس کاری بود البته خودشم میخواد با مامان جون شوخی کنه میگه اون موقع ناز میکرد اما حالا میگه بیا الان کنارم بشین خانوم با هم چایی بخوریم.

 

ازدواج

البته محصول عشق علاقه مامان جون و بابا جون به هم جدا از دخترا سه تا پسر شد که اسماشون به ترتیب بزرگ به کوچیک.

  • کائوچویی فلزی: اخ این عموم  پسر بزرگ بابا جون کائوچو بود بچه اول هم بود همه کارا رو میکرد ،کلا بچه اول مظلوم دو عالمه عمو کائوچو فلزی  رو کلا با حرف اولش میشناسن از بس از باباجون کائوچو با شیلنگ کتک خورده کاریش نشده از سمت گینس اومدن عمو ف رو به عنوان گونه جدید سخت پوستان شناسایی کردن بهش مدرک معتبر دادن.

حالا شاید بگید چرا بابا بزرگم  به این عموم ، عمو ف میگفت چون  از بست بچه زیاد داشت.

تا می خواست صداشون بزنه باید به جای ناهار شام میخورد به همین دلیل از سیستم مخفف سازی استفاده می کرد.

  • کائوچو نشکن: ایشون پسر دوم بابا جون کائوچو و پدر من هستن بله بابا من که رفتن ثبت احوال اسم منو گذاشتن عینک،

البته همه فامیل بهش میگن عمو ن ، تا چیزی میشه رو به منه بدبخت میکنه.

میگه ما دو متر برف میامد با پا پیاده میرفتیم مدرسه  بهش میگم بابا الان بزرگ شدی قدت 1/75 هستش چطوری تو دومتر برف میرفتی وقتی بچه بودی.

میگه پاشو برو درس تو بخون ما درس نمیخوندیم بابا جون مثل گونی برنج ما رو روی هوا یه دور میداد.

بعد مثل گوجه میزد کف زمین

  • کائوچو معمولی: این عموم معروف به عمو ا ، پسر کوچیک بابا جون و سوگلی خونه بود یعنی اگه این عموم به عنوان بچه اخر کاری میکرد بابا جون بچه اول  دوم رو مورد عنایت قرار میداد.

حالا این مخفف سازی باباجون برای پسرا جوری بود وقتی میخواست هر سه تاشون رو صدا کنه میگفت گروه فنا بیاید چون علاوه بر اول اسماشون هرچی اتیش تو محل بود تقصیر همین سه نفر بود.

 

پیری

دوران پیری بابا جون جوری بود که از بس نوه ، نتیجه داشت میتونست شرکت هرمی بزنه.

اصلا شرکت های هرمی با هدف شکست باباجون من ،در کسب و تولید اعضا تشکیل شدن اما هنوزم به میزان زیر شاخه های بابا جون کائوچو نرسیدن.

 

ایگل کالا

عینک ایگل کالا در سال 98 با هدف ارائه بهترین خدمات و محصولات با مناسب ترین قیمت و و بهترین کیفیت به تمامی اقشار جامعه تاسیس و شروع به خدمت رسانی به تمامی افراد جامعه کرد.

این شرکت دارای تمامی فریم های عینک طبی زنانه ،عینک طبی مردانه،عینک افتابی زنانه و عینک های افتابی مردانه می باشد.

مهم ترین ویژگی و تفاوت این شرکت با سایر فروشندگان شامل:

  • تنوع محصولات
  • قیمت اور نکردنی خرید جزئی به قیمت کلی
  • خدمات پس از فروش
  • مشاوره رایگان
  • امکان تعویض در صورت هر گونه نارضایتی
  • پشتیبانی 24 ساعته
  • کم ترین میزان نا رضایتی در طول 3 سال

سخن اخر

دوستان در قسمت 3 که هفته پنج شنبه هفته اینده در مورد خانوادم میگم منتظر تون هستم.

به مقاله ما امتیاز دهید
5/5

2 دیدگاه در “این داستان زندگی نامه بابا جون کائوچو پیر

  1. نرگس گلی گفت:

    از همه جذاب تر اون دوران زندگی باباجون کائوچو هست
    واقعا قدرت تخیل شما عالیه.
    من مطلب قبلی خانواده کائوچو رو هم خوندم
    لطفا بازم از این مطالب بزارید خیلی خوبن.

    1. jalalnakhae گفت:

      درود مجدد نرگس عزیز.
      ممنونم از شما هر هفته روز 5 شنبه داستان ها در وب سایت منتشر میشن.
      ممنون میشم مطالب رو مطالعه کنید و نظرتونو با ما در میون بزارید قوت قلب بزرگی هست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *