انواع عدسی طبی و آفتابی, انواع فریم عینک, تجهیزات عینک, داستان های هفتگی, دسته‌بندی نشده, راهنمای خرید عینک, سلامت چشم, وبلاگ

زندگی نامه عمو بلوکات معروف به عمو بلو

عمو بلوکات- عینک ایگل کالا

زندگی نامه عمو بلوکات معروف به عمو بلو

سلام بچه ها اومدم با معرفی یکی دیگه از اعضای خانوادم که نگم براتون ، منو که میشناسید عینک هستم.

همونی که مامانش میخواست اسمش رو بزاره شب و خواهرش به یاد برادر رفیقش میخواست بزاره بدون فرم.

البته من هنوز شک دارم این خواهر فضول و وزه من  فقط بخاطر خوشحال کردن رفیقش اسمم رو میخواسته بزاره بدون فرم.

بعد از بروز این مشکلات در خونه ما بابام رفت ثبت و احوال اسمم رو ثبت کرد شناسنامه رو اورد گذاشت بین مامان و خواهرم برداشت گفت نه شرقی نه غربی اسمشو گذاشتم عینک.

یعنی نگاه کنید من حق انتخاب اسمم رو نداشتم الان میرم تو کوچه بهم میگن عینک ته استکانی.

البته الان هم حق انتخاب ندارم تا یه چیزی میگم بابا با شلنگ ،کمربند میفته دنبالم میگه واستا پسرم کاریت ندارم تو دلم در حال فرار میگم اره جون عمم،مامان هم یه جوری دمپایی پرت می کنه میخوره به هدف که تک تیر انداز اونجوری نمیزنه یعنی جنگ بشه فقط مامان ها برن به عنوان تک تیر انداز ،دشمن همون روز اول تسلیم میشه.

و نگم براتون که علاوه بر دمپایی مامان سلاح دیگه ای هم داره که علاوه بر دلم بدنمم خونه.

یعنی اونقدری که مامانم مگس کش روی بدن من خورد کرده جامعه بشری روی مگس خورد نکردن.

اخرا جوری شده بود حتی خود شرکت سازندشم دیگه بهش نمی گفتن مگس کش بهش میگفتن عینک کش تا اینکه این شرکت رو حقوق بشر بخاطر نجات من از دست مامان جمعش کرد.

بعد جمع شدن این شرکت عینک 29 کیلویی تبدیل شد به عینک 50 کیلویی.

سرتونم به درد اوردم از بس از خودم گفتم حالا بریم از زندگی نامه عمو بلو عمو مشتی خودم براتون بگم.

زندگی عمو بلو  کلا به دو دسته تقسیم میشه که شامل :

  • قبل ازدواج
  • بعد ازدواج

 دوران قبل ازدواج عمو بلو

حالا بگم از شاهکار های عمو بلو قبل ازدواج براتون که بابا جون من از دستش آسی بود.

اول که بچه بوده اروم بوده پول جمع میکرده تو قلک مینداخته بعد 6 ماه که رفته پول هارو بر داره بره دوچرخه بخره فهمیده صندوق خیریه بوده هرچی مینداخته تو قلکش عمو بزرگم با بابام ، با ادامس از توش در میاوردن میرفتن پفک و میراندا میگرفتن میخوردن.

بعد این قضیه دیگه پول جمع نکرد که نکرد.

رسید به روز مدرسه رفتنش باباجون برداشته بودش برده بودش حموم عمومی کلش رو با تیغ زده بود یعنی اوفف ایینه فقط دلت میخواست محکم بچسبونی پس اون کله ،حالا بین خودمون بمونه بفهمه ،الان کله  خودم مثل ته دیگ های مامان برق میزنه یعنی بفهمه یه رد پنجه اژدها روی سرم خود نمایی می کنه.

بعد رفتن مدرسه بابا جون رو به مدیر مدرسه کرده عموم میگه بابا جون گفت گوشتش مال شما استخوناش مال ما.

به هفته دوم نکشید عموم فضولی کرد، انداختنش داخل انباری با رفیقش ،عموم میگه تاریک بود گشنمون شد دیدیدم کارتن ها کیک شیر مدرسه اینجاست.

میگه از ساعت 8 صبح تا 11 که اونجا بودیم یه کارتن تموم کردیم پوش هارو جمع کردیم، نشستیم، میگه دیگه کار هر هفتمون بود.

هر موقع گشنمون میشد فضولی میکردیم مارو میبردن داخل انباری تا یه جایی خوب بود، حالا وقتی به زمان پخش این کیک شیر ها فهمیدن خالی و فهمیدن کار ما دو نفره دیگه نگم براتون هم میگفت هم از مدرسه کتک خوردیم هم رفتیم خونه بابا جون مارو مورد عنایت قرار داد.

مقاله : چطور نسخه ی پزشکی چشمم رو بخونم!

حالا رسیدیم به دوران جوونی عمو بلو خودم

با همه از کوچیک تا بزرگ به خصوص اون رفیق هاش که پلی استیشن 1 داشت راه می رفت و مراقب همه بود.

عمو بلو یه موتور یاماها ابی داشت پشت مو هم میزاشت یدونه شلوار کشاد هم میپوشید میرفتن با رفیقاش دور دور.

بابا جون میگه یه روز، رفته بودن دور دور جلو مدرسه دخترانه حالا خودمونیم نرفته بودن دور دور رفته بودن مخ زنی ، که مدیر مدرسه میاد میزنه زیر گوشش جلو دخترا  این عمو هم شر موتور ول میکنه میفته به جون مدیر مدرسه تا میخورده اینو میزنه بعد در میره.

از پاسگاه میان ببرنش خودشو میندازه تو باغ پشتی الفرار ، بابا جون میره پاسگاه به طرف میگه خب کی بهت می گه.

مرد حسابی کی بهت میگه جلو اون همه دختر بزنی زیر گوش جوون دیگه صحبت می کنن رضایت میگیرن.

از هفته بعدش عمو میگفت از جلو مدرسه که رد میشدم معروف بودم.

که از اون موقع به بعد میگفت مخ زنی من شروع شد وقت خالی نداشتم.

ولی خودمونیم کسی که با موتور یاماها شلوار سه برابر خودش  مخ میزنه شاهکار میکنه.

دوران بعد ازدواج عمو بلو

خب رسیدیم به زمانی که عمو بلو رو هم داماد کردن.

عمو بلو از عمو های شیطون بود عاشق دختر همسایه شده بود خانومش رفته سیب زمینی بیاره اینم رفته یواشکی از روی پشت بوم خونشون تو خونه پدر خانومش یک ساعت پیش خانومش بوده تا اینکه مادر خانومش صدا زده خانومش رو که یه سیب زمینی چرا اینقدر طول کشید.

ازدواج هم که کرد بازم مشتی بود تا بهش میگیم بریم یه جا میگه بریم کلا پایه هستش.

خانومش رو میپیچونه میگه بریم البته عمو حرفه ای هستش البته  شما اینکارا رو نکنید یه وقت ، چون این کارا برای افراد حرفه ای هم خطرناکه و هزینه های بالایی رو در صورت لو رفتن  به همراه داره.

فقط خدا اون روز رو براتون نیاره که لو برید تا دو هفته که جات توی حال یا مبل هستش.

غذای خوشمزه هم که تعطیل اصلا فکرش رو هم نکن.

تازه باید کادو بگیری قربون صدقه خانومت بری تا ببخشتت تازه تو این دو هفته از خونه هم حق خروج نداری وگرنه دوره دوباره از اول شروع میشه.

صاحب کار های عزیز اگه یه وقت دیدید کارمندتون وسط ایام مرخصی دو هفته ای گرفت بدونید لو رفته باهاش مراعات کنید.

چون تو خونه قشنگ مورد لطف و عنایت پروردگار قرار می گیره.

 

ایگل کالا

عینک ایگل کالا در سال 98 با هدف ارائه بهترین خدمات و محصولات با مناسب ترین قیمت و و بهترین کیفیت به تمامی اقشار جامعه تاسیس و شروع به خدمت رسانی به تمامی افراد جامعه کرد.

این شرکت دارای تمامی فریم های عینک طبی زنانه ،عینک طبی مردانه،عینک افتابی زنانه و عینک های افتابی مردانه می باشد.

مهم ترین ویژگی و تفاوت این شرکت با سایر فروشندگان شامل:

  • تنوع محصولات
  • قیمت اور نکردنی خرید جزئی به قیمت کلی
  • خدمات پس از فروش
  • مشاوره رایگان
  • امکان تعویض در صورت هر گونه نارضایتی
  • پشتیبانی 24 ساعته
  • کم ترین میزان نا رضایتی در طول 3 سال

سخن اخر

در  قسمت 3 به زندگی عمو بلو و مشتی خودم اشاره کردیم در قسمت 4 که پنجشنبه هفته دیگه منتشر میشه منتظر تون هستیم.

به مقاله ما امتیاز دهید
5/5

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *