داستان های هفتگی, سلامت چشم, وبلاگ

داستان هفتگی 15

سلام دوستان حال دلتون چطوره خوبید یا بهترید یکی از گزینه هارو انتخاب کنید گزینه سوم یا اینکه خوب نیستم ناراحتم دوست پسرم ولم کرده دوست دخترم ولم کرده نداریم🙈🙈.

الان میگید بشین ببینم سر جات برای ما تایین تکلیف می کنی.

بچه پرو برای ما امتحان راه انداخته دو گزینه داده معلم ما شده.

ولی خودمونیم شاد باشید هیچی توی این زندگی ارزش این رو نداره که غمگین باشید و اون لبخند زیبا رو از صورت زیباتون بگیرید.

پس همیشه بخندید چون دنیا دو روزه مابقیشم روز به روزه 🙈.

دوستان نبودید داخل این هفته چنان اتفاقاتی افتاد که نگو نپرس اخ نگم براتون از ماجرا های ما  و فعالیت جاسوسی و فرار از دست حمله ارتش نازی.

حالا بریم ببینیم این ایگل کالا و حمله ارتش نازی داخل داستان هفتگی 15 هستش و اصلا چرا ببهمون حمله کردن براتون بگم .

ایگل کالا و حمله ارتش نازی

حالا بیاید دوستان براتون داخل داستان هفتگی 15 در مورد ایگل کالا و حمله ارتش نازی صحبت کنیم.

اخ نگم براتون از رسیدن تند تند و پشت سر هم نیرو هاشون از راه یعنی تا این یکی هارو تموم نمیکردیم نمی زدیمشون.

گروه بعدی از راه می رسید جوری بود.

ما فقط تند تند برشون می داشتیم😅🙈.

کلا کار مون شده بود.

تقسیم بندی این ها به بخش ها و گروه های متفاوت.

نصف ارتش دشمن اول می رفت پیش اقا نخعی برای شناسایی و عکس برداری از موقعیت مکانی و اطلاع رسانی به بچه های بالا🙈😇.

بعدش مرتب سازی و دسته بندی می کردیم اینارو بعد در قالب گروه های کوچیک دست به خلع صلاح کردن و نابودی شون می زدیم.

بعد می رفت پیش فرشته خانوم برای عکاسی از اسیر های جنگی بعدش تحویل اقا امیر حسین می شد برای در اوردن سایزشون برای دوختن لباس زندان شون.

بعد هم تحویل من داده میشدند.

برای منتقل کردن و وارد کردنشون به زندان.

ولی یه بزرگی میگفت ارتش هیتلر با اون همه بزرگیش اسمش نازی بود 😅😅.

اتفاقات هفته

بازم اومدیم با اتفاقات این هفته نبودید که توی این هفته چه چیزا که اتفاق نیفتاد.

اخ نگم براتون منو که خبر دارید رفتم توی سانتافه با موتور دوباره  این هفته کلا ماشین بابا رو کش میرفتم یعنی با این دیگه اگه تصادف کنم.

خرم دیگه نمیده سوار بشم  البته خودش میداد سوار بشم دیگه میترسه موتور بهم بده میگه تو اخر یا خودت رو میکشی یا پول دیعه ماشین میندازی رو گردن من😂😂.

اخ از مهدیه خانم بگم این هفته کلا داشتن استوری میزاشتند.

هی خراب میشد باز دوباره از اول درست میکردند.

جوری شده بود.

بنده خدا میگفت من میخوام عکاسی کنم 🙈.

البته الان دستشون راه افتاده سریع میزارند.

فرشته خانم هم این هفته دو سه بار دیر، اومدن ما هم که در دل هممون خوشحال شیرینی مون رو گرفتیم.

ولی نگم بهتون از کش بازی اقا نخعی با فرشته خانم و  خانم شاکری و اقا رضا ،اینجا مثل میدون جنگ بود بجای تیر کش با سرعت از بالای سرمون رد میشدیعنی کلتو بالا میاوردی کش توی صورتت بود🙈.

فرشته خانم هم دو سه بار زد پس گردن من

کبود شد رفتم.

خونه بابام میگه چه غلطی کردی تو چرا ابرو منو میبری کلا اجازه صحبت نداد.

حکم کمربند رو روم بدون تجدبد نظر اجرا کرد😂🥺.

منم بجاش با کش زدم.

پس گردن فرشته خانم دلم یه خورده خنک شد😂😇😎.

نیجه گیری

مرسی دوستان که تا اخر داستان هفتگی 15 همراه خانواده ایگل کالا بودید امیدوارم تونسته باشم دلتون رو شاد کرده باشم الان توی دلتون میگید فقط چرت و پرت گفتی ولی انصافی دیوونم جالبیش اینجاست خودمم قبول دارم این موضوع رو که دیوونم 😂😂😂😂.

دوستان یه خواهشی ازتون دارم لطفا همیشه لبخند بزنید هیچ چیزی ارزش ناراحتی تون و اینکه اون لبخند زیبا رو از صورت زیباتون بگیرید رو ندارهپس بخندید😂😂😂.

دوستان یه خواهش دیگه الان میگید خفه شو ببینم هی خواهش میکنه بچه پرو تو رو خدا🥺.

نظر تون رو درباره داستانام بگید اول اینکه خیلی خوشحال میشم دومیش بین خودمون باشه .

بهم گفتنN نظرتون رو بپرسم چون براشون مهم بود نظر تون🙈🙈🌹.

ایگل کالا

عینک ایگل کالا در سال 98 با هدف ارائه بهترین خدمات و محصولات با مناسب ترین قیمت  و بهترین کیفیت به تمامی اقشار جامعه تاسیس و شروع به خدمت رسانی به تمامی افراد جامعه کرد.

این شرکت دارای تمامی فریم های عینک طبی زنانه ،عینک طبی مردانه،عینک افتابی زنانه و عینک های افتابی مردانه می باشد.

مهم ترین ویژگی و تفاوت این شرکت با سایر فروشندگان شامل:

  • تنوع محصولات
  • قیمت باور نکردنی خرید جزئی به قیمت کلی
  • خدمات پس از فروش
  • مشاوره رایگان
  • امکان تعویض در صورت هر گونه نارضایتی
  • پشتیبانی 24 ساعته
  • کم ترین میزان نا رضایتی در طول 3 سال

سخن اخر

دوستان خیلی خوشحالم از اینکه هر روز  براتون یک مقاله تازه با کاربرد عینک ها میزارم و همیشه منتظر نظرات تون برای هر مقاله هستم.

اما وقتی میام میبینم نظری ندادید تا بتونم با علاقه و لب خندون به سوالاتون جواب بدم انگار دارم روزم رو بدون انرژی شما دوستای عزیزم شروع می کنم.

به مقاله ما امتیاز دهید
5/5

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *