داستان های هفتگی, وبلاگ

داستان هفتگی 8

سلام دوستان حال دلتون چطوره خوبید یا بهترید بازم مثل همیشه گزینه سوم که اره حال ندارم غمگینم بابام پول نمیده مامانم نون نمیده نداریم.

الان توی دلتون میگید بشین بینیم بابا سر جات اومده برای ما امر نهی میکنه اصلا تو کی هستی که به ما دستور میدی 🙈🙈🙈.

با اجازه حکم حاکم بزرگ میتی کمان وارد می شود الان میگید بشین سرجات😂.

البته من میتی کمان نیستم ایکیو سان هم نیستم اگه گفتید من کیستم چیستم اصلا واسه چی اینجا هستم 🙈😂.

درست حدس زدید این همه چرت و پرت گفتن فقط فقط از امیر گرد و تپل بر میاد حال اگر گفتید از نظر فرشته من کیستم چیستم😂😂.

اینبار حاضرم شرط ببندم بدون هیچ گونه شکی رای دیوانه بودن منو سادر میکنید.

الان مطمئنم میگید نگاش کن ( صادر ) با س سه دندانه نوشته ولی دوستان دیگه ازم غلط املایی نگیرید.

دیگه چه کنم دیوانه ام در این جهان دیوانگی هم عالمی دارد البته الان شاعر شدم 😂😂.

ولی خودمونیم واقعا دیوونم  شکی توش نیست الان میگید مگه تا الان شک داشتی در این موضوع 😂😂😂😂.

خب دوستان بریم داخل داستان هفتگی 8 در مورد جنگ کش براتون بگم الان توی دلتون میگید قبل اینکه بری در مورد جنگ کش صحبت کنی ما با دیوانه دوست نمیشیم زودم پسر خاله نشو 😂🙈😂.

جنگ کش

جنگ کش جنگیس که بین پروه غرب و شرق تا زمان پایان مهمات و کبود شدن ادامه دارد یعنی تا میخورن به همدیگه می زنند.

بعضی موقع ها اینقدر بد کش میزنن که دیگه من یکی با این استایل گرد و تپلم از جام تکون نمی خورم.

چون تا وارد این بازی بزشتم به فنا میدن منو جای سالم توی بدن منه بد بخت نمیزارن.

یک سری بلند شدم شروع کردم به زدن اینا با کش شروع کردن به زدن من گردنم با دستامو کبود کردن یه جای سالم توی بدنم نزاشتند.

رفتم خونه بابام گردنم رو دیده میگه بیرون چه غلطی کردی دیگه دستامو که دید بدتر من میدویدم دور خونه بابام هم با کمربند دنبالم که واستا بی ابرو کارت ندارم.

اون لحظه که داغ بودم فقط به فرر فکر میکردم بعدش که در رفتم بعد با خودم میگم پس با کمربند میخواست چیکارم کنه.

البته اگه به دستش گرفتار شده بودم تا حالا اون کارو کرده بود 😂🙈.

حالا بریم اتفاقات داستان هفتگی 8 رو براتون بگم.

اتفاقات هفته

از شروع هفته بگم براتون بازم مثل همیشه فاطمه خانوم دیر اومدن که هیچ کلا نیومدن ولی هماهنگ کرده بودن ولی فردا که دیر اومدن هممون شیرینی رو گرفتیم.

یعنی کلا معروفیم به خانواده شیرینی بگیر تعلرف هم نداریم ولی نبودید امروز خودم خواب موندم تو پاچه خودمم شد شیرینی رو افتادم.

ولی گزینه ای که از اول هفته در حال برنامه ریزی براش بودیم تولد اقا نخعی یعنی پدر خانواده بود.

نکته مهمش اینجا بود که میدونستیم تولده ولی هیچکس نمیدونست چی بگیره اخرش هرکسی یه چیزی گرفت.

ولی جالبیش اینجاست هممون کارو پیچوندیم به یه بهانه بعد وقتی اقا نخعی امدن خونه موندن که شما خونه چیکار می کنید.

البته چون تولد بود از سر تقصیر و گناه ما گذشت وگرنه دیگه هیچ کدوم مون رو شرکت راه نمی داد.

اتفاق باحال دیگه سرما خوردن من و تبدیل شدن صدام از امیر به صدای دختر همسایه بود صدام در نمیامد فرشته هم هی منو اذیت می کردم.

ولی بزار خوب بشم ببین دارم براش ببین اگه تو هفته دیگه تلافی نکرده بودم 😇🙈😎.

نتیجه گیری

مرسی دوستان که تا اخر داستان هفتگی8 همراه خانواده ایگل کالا بودید امیدوارم تونسته باشم دلتون رو شاد کرده باشم الان توی دلتون میگید فقط چرت و پرت گفتی ولی انصافی دیوونم جالبیش اینجاست خودمم قبول دارم که دیوونم 😂😂😂😂.

دوستان یه خواهشی ازتون دارم لطفا همیشه لبخند بزنید هیچ چیزی ارزش ناراحتی تون و اینکه اون لبخند زیبا رو از صورت زیباتون بگیرید رو ندارهپس بخندید😂😂😂.

دوستان یه خواهش دیگه الان میگید خفه شو ببینم هی خواهش میکنه بچه پرو تو رو خدا🥺 نظر تون رو درباره داستانام بگید اول اینکه خیلی خوشحال میشم دومیش بین خودمون باشه بهم گفتن نظرتون رو بپرسم چون براشون مهم بود🙈🙈🌹.

ایگل کالا

عینک ایگل کالا در سال 98 با هدف ارائه بهترین خدمات و محصولات با مناسب ترین قیمت  و بهترین کیفیت به تمامی اقشار جامعه تاسیس و شروع به خدمت رسانی به تمامی افراد جامعه کرد.

این شرکت دارای تمامی فریم های عینک طبی زنانه ،عینک طبی مردانه،عینک افتابی زنانه و عینک های افتابی مردانه می باشد.

مهم ترین ویژگی و تفاوت این شرکت با سایر فروشندگان شامل:

  • تنوع محصولات
  • قیمت باور نکردنی خرید جزئی به قیمت کلی
  • خدمات پس از فروش
  • مشاوره رایگان
  • امکان تعویض در صورت هر گونه نارضایتی
  • پشتیبانی 24 ساعته
  • کم ترین میزان نا رضایتی در طول 3 سال

سخن اخر

دوستان خیلی خوشحالم از اینکه هر روز  براتون یک مقاله تازه با کاربرد عینک ها میزارم و همیشه منتظر نظرات تون برای هر مقاله هستم.

اما وقتی میام میبینم نظری ندادید تا بتونم با علاقه و لب خندون به سوالاتون جواب بدم انگار دارم روزم رو بدون انرژی شما دوستای عزیزم شروع می کنم.

به مقاله ما امتیاز دهید
5/5

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *