داستان های هفتگی, وبلاگ

داستان هفتگی 11

سلام دوستان حال تون چطوره خوبید یا بهترید.

مثل همیشه گزینه ناراحتم غمگینم امروز اصلا حال ندارم.

رل بیشورم منو ول کرد رفت  به فلانی پیام داد نداریم🤣🤣🤣.

بخندید دنیا دو روزه باقیش روز به روزه به عبارتی اروم باش و از زندگی لذت ببر نمونه زندش خودم همه رفتن سفر کسی نیست تو دفتر قشنگ داریم به فنا میریم ولی خودمونیم بازم قشنگه🙃.

یعنی حال می‌کنید در حال به فنا رفتن هم هستم از زندگی لذت می برم.

به قول فرشته ریلکس کن لذت ببر اره بابا همون فرشته ای که به من میگه بشکه خیکی تپل و گرد قلمبه 😂🤦🏻 .

یعنی ما خودمون یه فیلم سینمایی هستیم.

از به فنا رفتن براتون نگم آخ منو امروز بردن پیاده روی نابود شدم 🙈😂.

دقیقا بیست کیلومتر راه رفتن سر بالایی یعنی رس مارو کشیدند.

اول که نمی‌خواستم برم بعد به زور منو بلند کردن بعدش میخواستم با خر بابا بزرگم برم.

بشم کاروان سیار صبح ساعت 4صبح منو بلند کردن.

باور کنید 4صبح خروس خونه بابا بزرگم بلند نمیشه منو بلند کردن بردن پیاده روی اولش که سر صبح سرد بود.

تازه این قسمت خوبش هست به سر بالایی که رسیدیم به فنا رفتن تازه همونجا بود.

حالا نمیدونید بچه ها توی این هفته ما داخل شرکت دفتر خونه و ثبت احوال راه انداختیم.

اونقدری که ما توی یک هفته بچه ثبت کردیم توی کل ایران ثبت نکرده بودن😂.

حالا بریم دوستان داخل داستان هفتگی 11 براتون درباره ثبت احوال و ایگل کالا صحبت کنم.

ثبت احوال و ایگل کالا

آخ نگم براتون قضیه از اونجا شروع شد که تصمیم گرفتیم دفتر ثبت احوال راه بندازیم.

بهتون که گفتم 2500 بچه آقا نخعی به سر پرستی قبول کردن و گرفتند اره منظورم از بچه عینک هستش.

روز شنبه آقا نخعی اومدن گفتن این بچه ها گناه دارن الان که سرپرستی شون رو بر عهده گرفتیم.

باید شناسنامه دارشون کنیم دیگه گفتیم چیکار کنیم چیکار نکنیم گفتیم نمیشه ببریم این همه بچه رو ثبت احوال.

یعنی راستش اول بردیم بعد که دیدن تعداد بچه ها بالاس گفتن شما میزان فعالیت تون بالاس بیاید به شما دفتر بدیم🙈.

اول که یه دفتر 60 برگ دادن گفتن مشخصات شون رو توی این بنویسید اما همون روز اول پر شد.

دوباره رفتیم اینبار دفتر 100برگ دادن بهمون ولی اونم همون روز پر شد آخر بهمون میگفتن مگه ماکروفر هستش.

چه خبره این همه عینک ثبت می‌کنید.

سایتمون هنگ کرد جوری شد آخر دیگه بهمون یه دفتر و سیستم رسمی دادن.

اوایل راستش چون سیستم بروز بود و کار باهاش بلد نبودم جوری که اسم ده تا بچه اول رو نیو فولدر 1تا 10ثبت کردم.

که آقا نخعی میخواست کلمو بکنه می‌گفت این اسمه برای این بچه های خوشگل چشم رنگی انتخاب کردی🤦🏻🙃.

دیگه تا دستم راه افتاد یه دو روزی طول کشید ولی اونقدری که ما بچه ثبت کردیم.

هیچکس ثبت نکرده جوری شده بود که آخر از منو سیستم ثبت احوال دود بلند میشد😂😂.

اتفاقات هفته

آخ حالا از مهم ترین اتفاق داستان هفتگی 11 براتون بگم دوستان یعنی میبینید شانسم نداریم.

این هفته کلا شیرینی تعطیل بود همه سر موقع اومدن البته منو فرشته هستیم با آقا نخعی.

فرشته که بعضی روزا می‌ره باشگاه عذرش موجه ولی وای به اون روزی که من دیر برسم قشنگ به فنا میرم 😂😂.

ولی خودمونیم این هفته کلا کویر بود عادت کردیم به شیرینی مثل چایی شد 😂😂.

نتیجه گیری

مرسی دوستان که تا اخر داستان هفتگی11 همراه خانواده ایگل کالا بودید امیدوارم تونسته باشم دلتون رو شاد کرده باشم الان توی دلتون میگید فقط چرت و پرت گفتی ولی انصافی دیوونم جالبیش اینجاست خودمم قبول دارم که دیوونم🤦‍♂️🤦‍♂️ .

دوستان یه خواهشی ازتون دارم لطفا همیشه لبخند بزنید هیچ چیزی ارزش ناراحتی تون و اینکه اون لبخند زیبا رو از صورت زیباتون بگیرید رو ندارهپس بخندید🤣🤣.

دوستان یه خواهش دیگه الان میگید خفه شو ببینم هی خواهش میکنه بچه پرو تو رو خدا نظر تون رو درباره داستانام بگید.

اول اینکه خیلی خوشحال میشم دومیش بین خودمون باشه بهم گفتند نظرتون رو بپرسم چون براشون مهم بود🙈.

ایگل کالا

عینک ایگل کالا در سال 98 با هدف ارائه بهترین خدمات و محصولات با مناسب ترین قیمت  و بهترین کیفیت به تمامی اقشار جامعه تاسیس و شروع به خدمت رسانی به تمامی افراد جامعه کرد.

این شرکت دارای تمامی فریم های عینک طبی زنانه ،عینک طبی مردانه،عینک افتابی زنانه و عینک های افتابی مردانه می باشد.

مهم ترین ویژگی و تفاوت این شرکت با سایر فروشندگان شامل:

  • تنوع محصولات
  • قیمت باور نکردنی خرید جزئی به قیمت کلی
  • خدمات پس از فروش
  • مشاوره رایگان
  • امکان تعویض در صورت هر گونه نارضایتی
  • پشتیبانی 24 ساعته
  • کم ترین میزان نا رضایتی در طول 3 سال

سخن اخر

دوستان خیلی خوشحالم از اینکه هر روز  براتون یک مقاله تازه با کاربرد عینک ها میزارم و همیشه منتظر نظرات تون برای هر مقاله هستم.

اما وقتی میام میبینم نظری ندادید تا بتونم با علاقه و لب خندون به سوالاتون جواب بدم انگار دارم روزم رو بدون انرژی شما دوستای عزیزم شروع می کنم.

به مقاله ما امتیاز دهید
5/5

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *